چرا مردم با «اعتصاب بازار» و اغتشاشات ديماه 96 همراهي نكردند؟! اين مسئله سؤاليست كه جريان سياسي خاص بعنوان بانيان اين رخدادها نيز پاسخي درباره آن ندارند.
سرويس سياست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشي روزانه در لابهلاي اخبار و مطالب رسانههاي كشور است. ما درباره اين خوانش البته تحليلها و پيشينههايي را نيز در اختيار مخاطبان محترم ميگذاريم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ويژه خبري-تحليلي مشرق همراه باشيد.
***
حمايت يك آيتالله از مذاكره موشكي با آمريكا
«سيدحسين موسوي تبريزي»، از فعالان چپ كه روزنامه اصلاحطلب اعتماد از وي با عنوان آيتالله ياد كرده به تازگي در مصاحبه با همين روزنامه و در پاسخ به اين سؤال كه «اگر ترامپ اين اتفاقات را رقم نمي زد امكان مذاكره دو جانبه به وجود مي آمد؟» گفته است:
اگر درست عمل مي كردند چرا امكان مذاكره وجود نداشته باشد. اگر دعوت مي كردند تا در مورد مسائل ديگر مذاكره كنيم اشكالي نداشت.
خبرنگار اعتماد در اين لحظه از موسوي تبريزي ميپرسد: ممكن است ماجراي مك فارلين دوباره رخ دهد؟
و او پاسخ ميدهد: بله، چرا نشود. آن زمان يك نفر آمده بود ايران و امضاي رييس جمهوري بر يك انجيل را هم به ايران آورد و حاضر بود مذاكره كند. ما هم كه قول صد درصد نداده بوديم اما حاضر بوديم مذاكره كنيم.[1]
*«يكي از مسائل ديگر»ي كه آقاي موسوي تبريزي به آن اشاره بحث مذاكره موشكي است!
نكتهاي كه رهبري معظم انقلاب بر ممنوع بودن آن تأكيد دارند اما گويا اين تأكيد در ميان اصلاحطلبان مسموع نيست.
بماند كه مقامات غربي طرف مذاكره تاكنون بارها اعلام كردهاند كه با مذاكرهكنندگان ايراني در اين باره صحبت كردهاند.
اظهارات موسوي تبريزي كه ربط چنداني به خروج آمريكا از برجام ندارد، همچنين در حاليست كه برجام آقاي روحاني شكست خورده و هيچ دستاوردي هم نداشته ولذا اين تأكيد اصلاحطلبان بر مذاكره در ابعاد ديگر نيز به شدت محل تأمل است.
آقاي موسوي تبريزي البته مواضع قابل تأمل ديگري هم دارد.
او گفتاري دارد مبني بر اينكه حركت امام خميني(ره) در ابتداي نهضت به قصد اصلاح شاه بوده است اما كجتابيهاي شاه خائن منجر به براندازي وي توسط انقلاب اسلامي شد![2]
اين فعال اصلاحطلب در زمان ديگري هم تأكيد كرده است: ما حتي يك بار هم نميبينيم كه امام در مورد زنان گفته باشد كه بايد حتما حجاب داشته باشند.[3]
***
چرا مردم با «اعتصاب بازار» و اغتشاشات ديماه 96 همراهي نكردند؟
چند روزي هست كه افرادي در بازار تهران به بهانه گران شدن نرخ ارز و بالا رفتن قيمت سكه دست به اغتشاش و حتي اعتصاب زدهاند.
خبرنگاران حاضر در صحنه از اين ميگويند كه اين افراد حتي برخي مغازهداران را نيز با فحاشي و تهديد مجبور به بستن مغازهها كردهاند.
اگرچه در روزهاي دوشنبه و سهشنبه تعدادي از مغازهها نيز باز بودند اما به هر حال التهاباتي در حوالي پاساژ علاءالدين تهران شروع شد و سپس در بازار تهران هم تكرار شد.[4]
متجمعين همچنين در شعارهاي خود جملاتي مثل «رضاشاه روحت شاد!» و «مرگ بر ديكتاتور»سر دادهاند و همچنين در لحظاتي نيز اقدام به سنگپراني عليه پليس و درگيري كردهاند.
بر اساس فيلمهاي موجود حتي هنگام حضور فرمانده ميداني پليس در ميان متجمعين نيز شعارهاي تندي سر داده شده و كساني مانع از صحبت هاي مقام پليس شدهاند.
در همين حال گفته ميشود تعدادي مغازهدار در چند شهر كشور نيز بصورت محفلي و با استفاده از فرمول اغتشاشگران در تهران، اقدام به بستن مغازههاي خود كردهاند و نام اين كار را«اعتصاب» گذاشتهاند!
جالب آنكه بهانه آنها نيز نه گران شدن نان يا قحطي اقلام مغازهها كه گراني نرخ دلار و سكه بوده است.
اما سؤال اساسي در قبال چند تجمع اخير در تهران و البته پيرامون اغتشاشات ديماه 96 (با اينكه در حدود 80 شهر كشور جلوههايي داشت) آنست كه چرا اكثريت مردم با اين اعتراضات همراه نيستند و اصطلاحاً چرا اين آتش گُر نميگيرد؟!
*اين مسئله سؤاليست كه جريان سياسي خاص بعنوان بانيان اين رخدادها نيز پاسخي درباره آن ندارند و فقط اميدوارند يكي از اين تجمعات بعنوان آتشزنه عمل كرده و بتواند جمعيت كثيري را پاي كار بياورد.(البته گفته ميشود آنها خودشان در دهه 80 و در محافل خود اشاره كردهاند كه براي يكسره كردن كار حكومت به يك درصد مشخص از جمعيت نياز دارند نه تمام آن!)
فيالجمله اين عدم همراهي اكثريت مردم شريف ايران با اين تجمعات و اغتشاشات براي بانيان آن و براي برخي محافل تحليلي جاي سؤالات بسياري دارد.
چه اينكه اين انگاره نيز وجود دارد كه اين اغتشاشات به حق هستند و مطالبه معترضين درباره مسائل اقتصادي يك مطالبه درست است.
در اين باره گفتنيهايي وجود دارد كه از اين قرارند:
يكم: هم درباره اغتشاشات ديماه 96 و هم درباره چند تجمع اخير در تهران بايد دانست كه چه به لحاظ ظاهر متجمعين و چه به لحاظ اسناد موجود، كسي تلقي اضطرار اقتصادي از اين افراد ندارد.
شعارهاي سياسي اين افراد، بهانههاي آنها از قبيل دلار و سكه، اقداماتي مثل آتش زدن پرچم ايران و تصوير سردار سليماني و موبايلهاي هوشمندشان، مقولات مورد اعتناي انسانهاي مضطرّ اقتصادي نيستند.
جالب آنكه طبق اسناد استخراج شده بيش از 60 درصد از اغتشاشاگران حاضر در رخدادهاي ديماه 96 نيز شاغل بودهاند و 70 درصد شعارهاي آنها هم سياسي بوده است.
فلذا آشكار است كه مردم با كساني كه مطالبات بورژوازي و نه معيشتي دارند همراه نميشوند.
دوم: نفس اعتراضات اين افراد و بهانههاي آنها نه تنها به هيچ وجه معقول و به حق نيست بلكه محل تأمل جديست...
به سخن واضحتر اينكه اگرچه نرخ دلار و سكه در ايران گران شده اما «نرخ نان» گران نشده و تغييري در قوت سفرههاي مردم رخ نداده است.
بله! كسي منكر مشكلات نيست و كسي هم در قبال گراني يكشبه خودرو نبايد خود را به نديدن بزند. اما نكته اينجاست كه اولا مشكل در همه جاي دنيا هست، ثانيا مشكل با بحران تفاوت دارد و ثالثا اين مسئله يك امتياز بزرگ براي نظام جمهوري اسلامي ايران است كه گرفتارهاي مردم از مقابل سوپرماركتها در دهه 60 و 70 و مقولاتي مثل گراني تخممرغ به مقابل نمايندگيهاي خودرو و بازارهاي لوكس موبايل و طلافروشيها منتقل شده است.
حقيقت پيشگفته اگرچه اندكي ثقيل به نظر ميرسد اما بيشتر لمس ميشود هنگاميكه بدانيم عليرغم تمام مشكلات موجود، اقتصاد ايران به گواه صندوق بينالمللي پول در رده هجدهم جهاني قرار دارد[5] ضريب جيني يا شاخص نابرابري درآمدي در ايران رتبهاي بهتر از آمريكا و چين دارد.[6] نرخ بيكاري فعلي در ايران از اسپانيا و يونان بسيار كمتر است و همين عدد 12 درصد فعلي نيز به گواه 100 هزار شغل بلامتقاضي موجود در وزارت كار[7] هرگز يك نرخ بحراني نيست.
و سوم: هيچكس نميتواند منكر مشكلات اقتصادي كشور، سوء مديريت، فساد، ناكارآمدي و ساير ضعفهاي دولت و نهادهاي ديگر در اين زمينه باشد.
اما در اين باره چند ملاحظه هم وجود دارد...
ملاحظه اول اينست كه سطح عمومي رفاه مردم ايران نسبت به 10 و 20 سال قبل بهتر شده و اين نكته غير قابل انكار كه نبود فقر مطلق در ايران به گواه بانك جهاني و يا افزايش سفرهاي خارجي ايرانيها از جمله دلايل آنست، بايستي مورد توجه جرياناتي سياسي باشد كه قصد بحراننمايي از مشكلات معمولي اقتصاد ايران را دارند.
ملاحظه دوم آنست كه تأثير تبليغات طيفهاي سياسي در روي كار آمدن يك تفكر خاص با رأي مردم، يك تأثير كم و يا تشريفاتي نيست و التهابات اخير در بازار ارز و سكه اثباتي بر همين مدعاست.
طيفهايي كه آقاي روحاني و دولت او را براي دو دوره متوالي تبليغ و اعلام ميكردند كه ما «فدائيان روحاني» هستيم و يا مثلا بخاطر او «تَكرار» كردند؛ از مسببين وضع موجود هستند.
همانطور كه در خالي شدن تهران از مديريت جهادي و حضور شهردار تهران در مجلس رقص به جاي حضور در كنار پروژههاي بزرگ، نيز مسئوليت و تقصير با آنهاست.
بايد پذيرفت كه اين مسئله تقصير آن گروهها و آراي آنهاست كه يك تفكر حاوي اشكال و كندي بر سر كار ميآيد و برخي امور كشور را خواسته يا ناخواسته مختل ميكند.
ملاحظه سوم نيز كه شايد از همه مهمتر است اينكه مشكل در همه جاي جهان وجود دارد و هيچ كشوري نيست كه از پستي و بلنديهاي هميشگي اقتصاد در امان باشد.
امروز نرخ بيكاري در كشور اسپانيا حدود 25 درصد است، پرستاران انگليسي غذاي كافي ندارند[8] 41 ميليون يا يكهشتم جمعيت آمريكا گرسنهاند و از دولت كوپن غذاي شب ميگيرند[9] و 25 درصد مردم در ايالت ميسيسيپي آمريكا نيز نميتوانند غذاي كافي بخورند[10].
اما هيچ فرد يا جريان سياسي در اين كشورها اقدام به سياهنمايي يا بحراننمايي مشكلات نميكند و به جاي آن وقت خود را صرف ترويج مثبتات و ظرفيتهاي كشورش ميكند.
***
فيالجمله به نظر ميرسد علت عدم همراهي اكثريت مردم ايران با اعتصاب بازار و اغتشاشات ديماه 96 دانستن همين مقولات و تحليل و محاسبه درست آنهاست و جرياناتي كه از چند سال قبل آدرس حضور خياباني را به مردم دادهاند و هماكنون نيز صراحتاً گفتهاند كه به «اغتشاش ميليوني»[11] دلبستهاند؛ در پشت جدار بلند بصيرت مردم متوقف شدهاند...
***
1_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3762689
2_ https://farsnews.com/news/13940123001552/comments/problem.php
3_ https://www.farsnews.com/news/13931020001202
4_ http://namehnews.ir/fa/print/492873
5_ https://www.khabaronline.ir/detail/750195/multimedia/picture
8_ http://www.jamnews.com/detail/News/889282
10_https://www.huffingtonpost.com/2014/03/25/hungriest-states_n_5028586.html
11_ mshrgh.ir/836280
منبع : مشرق نيوز